سامانه مدیریت وبرنامه ریزی اوقات فراغت کودکان ونوجوانان

مزاياي آموزش موسيقي

چهارشنبه، ۲۵ مهر ۱۴۰۳

 

The National Association for Music Education

گاهي به دليل کمي وقت و نيز محدوديت بودجه مدارس ، گنجاندن هنر در برنامه آموزشي مدارس و مراکز آموزشي به آرزويي دست نيافتني و نه واقعيتي هيجان انگيز تبديل مي شود . اما شايد همه افراد درگير در فعاليت هاي آموزشي با اين مسئله يعني گنجاندن يا نگنجاندن هنر در برنامه درسي دانش آموزان به عنوان مشکلي جدي برخورد نکنند .

ولي ادامه اين شرايط به نفع هيچ کس نيست ! ما هر آنچه را که بايد بدان پرداخته شود به صورت پيامي شفاف براي همگي دست اندرکاران مدارس و نظام آموزشي ارسال مي داريم .

مفهوم اصلي پيام به اين موضوع مي پردازد که گنجاندن موسيقي در برنامه آموزشي مدارس به صورت عملي و واقعي ياريگر کودکان است . مي توان از حقايق زير که بر پاية پژوهش هاي مستند شکل گرفته اند ، بهره گرفت ، به مزاياي آموزش موسيقي و اختصاص بخشي از زمان برنامه آموزشي به موسيقي پي برد و متصديان را در اتخاذ تصميمي مناسب ياري کرد .

مزاياي آموزش موسيقي به چهار گروه تقسيم مي شوند .

موفقيت در جامعه

موفقيت در محيط تحصيل

افزايش هوش

موفقيت در زندگي

هنگامي که مزاياي آموزش موسيقي بر همگان آشکار گرديد ، دست اندرکاران امر آموزش و برنامه ريزان امور تحصيلي موظفند در همه سطوح از آموزش موسيقي از سوي هنرآموزان مجرب حمايت جدي به عمل آورند . بدين ترتيب هر دانش آموز از مزاياي آموزش هنر به صورت کلي و نيز آموزش موسيقي به صورت ويژه بهره مند خواهد شد .

امتياز اول : موفقيت در جامعه

موسيقي بخشي از ساختار جامعه ما است و اين مهمترين دليل لزوم يادگيري موسيقي از سوي همه کودکان است . همه افراد در همه جوامع و فرهنگ ها به ارزش واقعي موسيقي پي برده اند ، در حقيقت همه فرهنگ هاي بشري از موسيقي بهره مي گيرند تا ارزش ها و باورهاي خود را بيان دارند.

همچنين نمي توان اهميت موسيقي و نقش موسيقي را در اقتصاد هر کشوري ناديده گرفت . ارزش موسيقي و اهميت آن در شکل بخشيدن به شخصيت و توانايي هاي تک تک افراد جامعه نيز اثبات شده است .

گزارش ها حاکي از آن است که دانش آموزان مقطع راهنمايي که به نحوي درگير فعاليت هاي مرتبط با موسيقي هستند . يعني آناني که به يادگيري موسيقي مشغولند و يا بخشي از وقت خود را صرف نواختن موسيقي مي کنند ، کمتر از ديگران به مصرف مواد مخدر و دخانيات روي مي آورند . 

موسيقي هديه اي جادويي و جاوداني است و مي توان با بهره گيري از آن به پرورش کودکان پرداخت . امروزه بر اساس شواهد و مستندات علمي مي توان گفت که يادگيري موسيقي بر ميزان يادگيري نوجواناني که در رشته هاي علوم رياضي و علوم تجربي تحصيل مي کنند مؤثر است ، هوش کودکان را در سنين پائين تر تقويت مي کند و فراموش نکنيم پرداختن به هنر خشونت نوجوانان را از ميان بر مي دارد و به نوجوانان کمک مي کند تا راحت تر دوران بحراني اين سنين را پشت سر بگذارند .

وزارت آموزش و پرورش ايالات متحده همه رشته هاي هنري را به عنوان دروسي که نوجوانان و کودکان ملزم به يادگيري آنان هستند ، فهرست کرده است و مي افزايد « بسياري از مراکز آموزش عالي شرکت در فعاليت هاي هنري و يادگيري رشته هاي هنري به ويژه موسيقي را تجربه اي ارزشمند مي دانند که بر ميزان درک دانشجويان از جهان ( محيط پيرامون آنها ) مي افزايد و آنان را ياري مي کند تا بر مشکلات سر راه خود غلبه کند . همچنين اين نکته نيز بر همگان اثبات شده است که همه هنرها و پرداختن به آنها موجب رشد ذهني کودکان و افزايش هوش آنها مي شود . »

علاوه بر اين ، گذراندن دوره اي يک ساله در هنرهاي تجسمي و پرداختن به موسيقي براي همه دانش آموزاني که قصد تحصيل در مقاطع تحصيلي بالاتر را دارند ، ضروري است .

هنرها در افزايش شمار مشاغل مؤثرند . موجب رشد صنعت جهانگردي و مشاغل مرتبط با اطن صنعت مي شوند و بر کيفيت زندگي در شهرهاي بزرگ و کوچک مي افزايند .

برآوردها نشانگر آنند که فعاليت اقتصادي مؤسسات و مراکز آموزش هنر ايالات متحده معادل 37 ميليارد دلار و ميزان ماليات بر درآمد آنها حدود 304 ميليارد دلار بوده است .

بسياري از مهندسين و طراحان صنعتي موفق به نوعي درگير فعاليت هاي مرتبط با موسيقي هستند .

امتياز دوم : موفقيت در مدرسه

مي توان پيش بيني کرد که موفقيت در جامعه پيامد موفقيت در مدرسه و دوران تحصيل است . هر هنرآموز موسيقي يا والدين کودکاني که به يادگيري موسيقي مي پردازند مي توانند درباره تأثير يادگيري موسيقي بر دانش آموزان و ميزان موفقيت آنها در تحصيل نکاتي را يادآوري کنند . مهارت هايي که يادگيري موسيقي موجب تقويت آنها مي شود عبارتند از : مهارت هاي خواندن ، مهارت هاي برقراري ارتباط و نيز مهارت هاي شناختي که اين مهارت ها د رهمه بخش هاي برنامه آموزشي و تحصيلي مؤثرند و نقش مهمي ايفا مي کنند .

همچنين پژوهش هايي که به تازگي درباره موسيقي و يادگيري و نقش آن در موفقيت تحصيلي دانش آموزان انجام شده ، نشانگر آن است که يادگيري موسيقي دانش آموزان را ياري مي کند تا بياموزند چگونه مي توانند بدون روي آوردن به خشونت و رفتارهاي ناهنجار خود را با محيط مدرسه و شرايط آن هماهنگ سازند . همچنين حقايق بيشماري درباره ارتباط يادگيري موسيقي با موفقيت دانش آموزان در مدرسه وجود دارد که به چند مورد از آنها اشاره مي کنيم :

واژه درس اصلي به زبان مادري ( به عنوان مثال زبان فارسي ) ، خواندن يا مهارت هاي زباني ، رياضي ، علوم ، زبانهاي خارجي ، علوم اجتماعي ، اقتصاد ، هنر ، تاريخ و جغرافيا اطلاق مي شود . » هنر به عنوان يکي از اين رشته ها ي درسي نقش به سزايي در پيشرفت دانش آموزان د رديگر رشته هاي اصلي را داراست .

پژوهشي که اخيراً بر روي 237 دانش آموز دوم دبستان درباره نقش يادگيري پيانو و تأثير آن بر يادگيري رياضي صورت گرفته نشانگر آن است که عملکرد گروهي از دانش آموزان که به يادگيري موسيقي مشغولند د ردرس رياضي 27 درصد بهتر از دانش آموزاني است که تنها به يادگيري رياضي مي پردازند . عملکرد بهتر اين گروه شامل موفقيت آنان در حل مسايل تشريحي و چهار گزينه اي است .

در تحليلي که از سوي وزارت آموزش و پرورش ايالت متحده بر بيش از 25000 دانش آموز مقطع راهنمايي صورت گرفته ، پژوهشگران دريافته اند که دانش آموزاني که در سالهاي تحصيلي خود به نحوي در فعاليتهاي مرتبط با موسيقي ( يادگيري ، نوازندگي و آموزش ) در گيرند عملکرد بهتري د رهمه علوم رياضي دارايند . اين پژوهش بدون توجه به وضعيت اقتصادي ـ اجتماعي دانش آموزان و نيز مقدار زماني که انان صرف موسيقي مي کنند ، انجام گرفته است .

دانش آموزاني که به يادگيري و نوازندگي موسيقي مشغولند و نيز دانش آموزاني که به شنيدن آثار موسيقيايي علاقه مندند و به صورت حرفه اي شنونده اين آثارند نسبت به ديگر دانش آموزاني که به هيچ عنوان به موسيقي نمي پردازند از مهارت هاي زباني بهتري برخوردارند . نتايج پژوهش هاي اخير حاکي از آن است که دانش آموزاني که درگير فعاليت هاي موسيقيايي هستند به صورت ميانگين 57 نمره در مهارت هاي زباني و 41 نمره در مهارت هاي علوم رياضي بيش از ديگر دانش آموزان به دست مي آورند . همچنين دانش آموزاني که به صورت حرفه اي موسيقي مي شوند به صورت ميانگين 63 نمره در مهارت هاي زباني و 44 نمره در مهارت هاي رياضي بيش از سايرين کسب مي کنند .

بر اساس آماري که از سوي مرکز آمار ملي ايالات متحده منتشر شده ، دانش آموزاني که به نوعي در محيط مدرسه و نظام آموزشي اختلال و بي نظمي ايجاد مي کنند 12.4 درصد کل جمعيت دانش آموزان مدارس اين کشور را تشکيل مي دهند . د رمقايسه با اين تعداد تنها 8.08 درصد دانش آموزان که در کلاس هاي آموزش موسيقي شرکت مي جويند با چنين مسايلي رو به رويند .

شواهدحاصل از پژوهشي که در سال 1988 انجام يافته حاکي از آن است که دانشجوياني که در دوران کودکي خود به يادگيري موسيقي مي پرداخته اند بيش از ديگران توانايي پذيرش محيط تحصيلي دانشگاه را دارايند و از توانايي بيشتري براي برقراري ارتباط با ديگران در اين محيط برخوردار ند و نيز درصد افرادي که به نوعي به فعاليت هاي مرتبط با موسيقي مي پرداخته اند در دريافت مدارک کارشناسي و کارشناسي ارشد بيش از ديگراني است که به موسيقي توجهي ندارند .

لويس توماس زيست شناس و پزشک در مطالعه آماري خود به اين حقيقت دست يافته که 66 درصد افرادي که در دبيرستان در رشته موسيقي تحصيل مي کرده اند د رآزمون ورودي دانشکده هاط پزشکي پذيرفته شده اند و اين در حالي است که تنها 44 درصد دانش آموزان رشته زيست شناسي در اين آزمون پذيرفته شده اند .

مطالعه انجام يافته بر 84 دانش آموز دبيرستاني نشانگر آن است که بيشتر اين دانش آموزان معلم موسيقي را الگوي خود در زندگي مي دانند و از رفتار او تقليد مي کنند . برآوردها حاکي از آن است که 36 درصد دانش آموزان معلم موسيقي را الگوي خود مي دانند و اين د رحالي است که 28 درصد آنان دبير انگليسي ، 11 درصد معلم مقطع ابتدايي و 7 درصد دبير فيزيک و تنها 1 درصد مدير دبيرستان را الگوي خود مي دانند و همين امر نشان از جذابيت موسيقي براي دانش آموزان مقطع دبيرستان است .

مطالعات صورت گرفته بر دانش آموزاني که در مدارس منتخب در مقاطع ابتدايي و راهنمايي شهر نيويورک تحصيلي مي کنند و به يادگيري موسيقي مي پردازند نشان مي دهد که اين دانش آموزان از اعتماد به نفس بيشتر و مهارت هاي فکري بيشتري نسبت به ديگر دانش آموزاني که موسيقي در زندگي آنها جايي ندارد ، برخوردارند .

امتياز سوم : تقويت هوش

موفقيت در مدرسه و جامعه  به مجموع هاي از توانايي وابسته است . مي توان بحث هاي خسته کننده و طولاني که درباره ماهيت هوش در جريان است را ناديده گرفت ؛ اما به برخي از بخش هاي هوش کودکان که با بهره گيري ا ز آموزش موسيقي تقويت مي شود ، اشاره کرد . اين بار نيز داده هاي حاصل از مطالعات انجام يافته درباره هوش کودکان که تعداد اين مطالعات نيز روز به روز افزايش مي يابد نشانگر اين حقيقت است که موسيقي و نيز آموزش آن به کودکان ؛ آنان را باهوشتر مي کند . آنچه که تازه و به ويژه جالب به نظر مي رسد اين است که ترکيب پژوهش هايي انجام يافته د رحوزه علوم رفتاري و تحقيقاتي که در حوزه علوم مغز و اعصاب انجام يافته نشانگر آن است که چگونه آموزش و يادگيري موسيقي مي تواند به صورت فعال موجب گسترش فعاليت هاي مغزي شود .

 در يکي از پژوهش هايي که به سرپرستي دکتر تيمو کرينگز صورت گرفت پژوهشگران از تعدادي نوازنده پيانو و نيز افراد عادي در يک سن و جنس خواستند تا مجموعه اي پيچيده از حرکات انگشتان را انجام دهند . در حين انجام حرکات با بهره گيري از فن آوري خاص از مغز افراد تصوير برداري شد . اين فن آوري سطح فعاليت سلول هاي مغزي را به نمايش مي گذاشت . تصاوير نشان مي دادند که افراد عادي نيز قادر بودند همچون نوازندگان پيانو از عهده حرکات پيچيده برآيند ، اما مغز نوازندگان پيانو براي انجام اين حرکات فعاليت کمتري انجام مي داد . به اين ترتيب مغز نوازندگان پيانو در مقايسه با افراد عادي از کارايي بيشتري براي انجام حرکات ماهرانه برخوردار است . اين يافته ها نشانگر اين موضوع هستند که آموزش موسيقي مي تواند بر کارکردهاي مغز آدمي بيافزايد .

موسيقيدانان همواره درباره سرعت ، سبک ، تن ، ريتم و عبارت بندي آثار خود تصميم هايي اتخاذ مي کنند و به اين ترتيب تعداد زيادي از فعاليت ها را به صورت همزمان براي سازماندهي و پيشبرد اهداف خود انجام مي دهند . پرداختن به اين تمرين هاي ذهني تأثير به سزايي در مهارت هايي که دقت از ملزومات آنان است ، هوش و توانايي خود باوري و بيان احساسات داراست .

گروهي از پژوهشگران که درباره ارتباط ميان موسيقي و هوش بررسي مي کردند ، به اين نتيجه دست يافتند که يادگيري موسيقي در مقايسه با يادگيري رايانه ، توانائيهاي استدلالي ذهني کودکان را بيشتر تقويت مي کند . اين توانايي ها در يادگيري رياضي و علوم نقش به سزايي ايفا مي کنند .

در پژوهشي که بر گروهي از دانش آموزان مقطع راهنمايي انجام گرفت ، روشن شد که برنامه مدون ، پياپي و کامل موسيقي د رافزايش مهارت هاي دانش آموزان در خواندن و رياضي مؤثر است و دانش آموزاني که در کنار درس هاي خود از برنامه آموزش موسيقي بهره مند بودند نسبت به ديگر دانش آموزان از توانايي هاي بيشتري د رخواندن و رياضي برخوردارند .

پژوهشگران د ردانشگاه مونترال از شيوه هاي گوناگون تصوير برداري مغزي استفاده کردند تا درباره فعاليت مغز به هنگام پرداختن به موسيقي ( شنيدن آثار موسيقيايي و يا نواختن آنها ) تحقيق کند ، آنان به اين نتيجه دست يافتند که به هنگام نواختن يک اثر موسيقيايي و يا شنيدن آن ناحيه هايي از هر 4 لب قشر مخ فعال مي شوند .

محققان دانشگاه لايپزيگ به هنگام تصوير برداري از مغز موسيقيدانان دريافتند که ناحيه گيجگاهي ( بخشي از مغز که با برخي مهارت هاي خواندن مرتبط است ) د رمغز اين افراد نسبت به افراد عادي از وسعت بيشتري برخوردار است . آنان همچنين بر اساس مطالعات خود به اين نتيجه دست يافتند که تارهاي عصبي که ميان دو نيم کره مغز ارتباط ايجاد مي کنند د رمغز موسيقيدانان داراي ضخامت بيشتري است و نيز ضخامت اين تارها د رافرادي که پيش از هفت سالگي يادگيري موسيقي را آغاز کرده اند ، بيش از ضخامت اين تارها د رافرادي است که پس از هفت سالگي به موسيقي روي آورده اند .

مطالعه اي که در دانشگاه کاليفرنيا صورت گرفت نشان مي دهد هوش استدلالي کودکان پيش دبستاني پس از هشت ماه حضور در کلاس هاي آموزش موسيقي ، 46 درصد افزايش مي يابد . پژوهشگران دانشگاه مک گيل د رمطالعات خود دريافتند مهارت هاي شناختي و نمايش ذهني دانش آموزاني که در يک دوره سه ساله آموزش موسيقي شرکت کرده اند بيش از ديگر دانش آموزان است . آنان همچنين دريافتند که خودباوري و اعتماد به نفس د ردانش آموزاني که به يادگيري پيانو مشغولند بيش از سايرين است .

محققان به اين نتيجه دست يافتند که يادگيري آواز در کودکان سه تا چهار ساله موجب تقويت چشمگير ضريب هوش زماني ـ مکاني آنان مي شود .

پژوهشگران با مطالعه بر کودکان مهد کودکي در ويسکونسين دريافتند که کودکاني که در کلاس هاي آموزش موسيقي شرکت مي کنند در آزمون هاي هوشي زماني ـ مکاني 48 درصد موفق تر از ديگر کودکان عمل کرده اند .

محققان دانشگاه آبرن در مطالعات خود به اين حقيقت دست يافته اند که خودباوري د رکودکاني که در کلاس هاي هنري از جمله ، موسيقي ، آواز ، نقاشي و ... شرکت مي جويند به ميزان چشمگيري افزايش مي يابد .

امتياز چهارم : موفقيت در زندگي

همه ما مي خواهيم تا فرزندانمان و نيز همه کودکاني که در اطرافمان به سر مي برند ، در تحصيل ، در شغل و نيز در موقعيت هاي اجتماعي به موفقيت دست يابند ، ما همچنين مي خواهيم تا کودکان در زمينه هاي گسترده تري نيز موفق باشند . شرکت در فعاليتهاي مرتبط با موسيقي و يادگيري آن مزاياي بي شماري در زندگي براي همه افراد به ارمغان مي آورد .

اين مزايا شامل موفقيت هاي روانشناختي ـ رواني و نيز جسماني مي شود .

يادگيري موسيقي موجب افزايش پشتکار مي شود و نيز افرادي که به نوعي درگير فعاليت هاي موسيقيايي هستند بيش از ديگران تمايل دارند تا نظم و انظباط را در زندگي خود رعايت کنند . اين ويژگي هاي شخصيتي موجب فعاليت بيشتر ذهن و مغز مي شود و همين فعاليت موجب مي شود تا مطالعه ساير دروس و نيز عادات رفتاري افراد به صورت هدفمند در آيد . اين مطلب در پژوهش هاي انجمن موسيقي و رياضي حاصل شده است . هنگامي که افراد به موسيقي مي پردازند تشويق از سوي ديگران موجب مي شود تا اعتماد به نفس و رضايت از خود در اين افراد تقويت شود . به تازگي پژوهش هاي بي شماري که در رشته پزشکي انجام يافته است نشان مي دهد که موسيقي بر بيماران تأثيري شفابخش دارد . به همين دلايل گنجاندن موسيقي در کنار ديگر هنرها ، ورزش و نيز علوم در نظام آموزشي موجب موفقيت بيش از پيش کودکان و نوجوانان مي شود .

موسيقي داراي نيروي چشمگيري براي نزديک ساختن افراد به يکديگر است . در دنياي مدرن امروز عوامل بسياري وجود دارند که با قدرت فوق العاده زياد در تلاشند تا افراد بشر را از خود انسانيشان دور کنند و با وجود اين عوامل گاهي انديشيدن به وجه مشترک همگي ما يعني انسانيت لازم است .

موسيقي يکي از عوامل ايجاد ارتباط ميان نوجوانان است ، همچنين موسيقي پلي ارتباطي ميان گروه نوجوانان و ديگر اعضاي جامعه پديد مي آورد ، با بهره گيري از موسيقي مي توانيم کودکان را با گوناگوني ها و ويژگي هاي خاص انسان ها آشنا کنيم و هزاران ضرب آهنگ زندگي را به آنان بشناسانيم .

موسيقي افراد بشر را از حس زيباي زندگي و معجزه شگفت انسان بودن پر مي کند . موسيقي موجب گسترش افق فکري مي گردد و ما را به سوي رفتار درست انساني پيش مي راند . پرداختن به موسيقي موجب پديدآيي ويژگيهاي منحصر به فردي در آدمي مي شود . به همين دليل موسيقي و آموزش آن بايد به عنوان بخشي جدانشدني در زندگي کودکان در آيد . يادگيري موسيقي و ديگر هنرها موجب تسريع يادگيري ساير دروس مي شود ، افق ديد کودکان را گسترده مي سازد و به آنان مي آموزد تا شگفتي هاي زندگي را بستايند .

امروزه همه صاحبنظران عرصه آموزش به اين حقيقت اشاره مي کنند که آموزش موسيقي مي تواند از کاستي هاي نظام آموزشي بکاهد و افراد را براي رويارويي با ويژگيهاي قرن بيست و يکم آماده سازد . موسيقي بر ميزان سلامتي افراد مي افزايد ـ از اضطراب ها مي کاهد و با بهره گيري از آن مي توان بر تنهايي غلبه يافت . اين عوامل همگي در غلبه بر استرس ، تقويت سيستم دفاعي بدن و افزايش سلامتي مؤثرند . پژوهش ها نشانگر اين موضوع هستند که سطح هورمونها د رافرادي که به يادگيري موسيقي مشغولند يا حتي آثار موسيقيايي را مي شنوند ، تغيير مي کند . آموزش موسيقي کودکان را در گذر از محيط تحصيلي و رسيدن به دنياي واقعي ياري مي کند ، يادگيري موسيقي موجب مي شود کودکان درک بهتري از فرهنگ و مشارکت اجتماعي بيابند . آينده هر ملتي به نوع آموزش هايي که کودکان دريافت مي دارند ، وابسته است با گنجاندن موسيقي مي توانيم آينده خود را تضمين کنيم . در شرايط بحراني شنيدن موسيقي آرامش به ارمغان مي آورد . مي توان با شنيدن موسيقي ديگر سرزمينها به فرهنگ و مردمان آن سرزمين عشق ورزيد و از تنش هاي ميان ملت ها کاست . اگر کودکان موسيقي نياموزند ، زندگي در شرايط دشوار براي آنان تبديل به جهنم خواهد شد . موسيقي به ارتباط ، خلاقيت و همکاري مي پردازد و با يادگيري موسيقي در مدارس دانش آموزان فرصت خواهند يافت تا به تقويت مهارت هاي خود بپردازد ، زندگي را جلوه اي تازه بخشند و از دريچه اي نو به جهان بنگرند .