سامانه مدیریت وبرنامه ریزی اوقات فراغت کودکان ونوجوانان

خوشنويسي، هنري كه نبايد فراموش شود

شنبه، ۲۱ مهر ۱۴۰۳

آموزش خوشنويسي را از مدارس آغاز كنيم

نويسنده: فرهنگ مهاجر

انگار همين ديروز بود كه تا زنگ هنر مي شد ، معلم همزمان داخل كلاس مي شد . با خوشرويي كمي حرف مي زد بعد بيتي را روي تخته سياه مي نوشت و مجبورمان مي كرد كه از روي آن با قلم هايي كه داريم، رونويسي كنيم. هر چند سخت بود . اما شنيدن صداي غيژ و غيژ قلم لذت بخش بود . جالب تر از آن پايان كلاس بود كه ميزهايمان مركبي مي شد و از اينكه مي ديديم چطور با آن قلم كه طبق تاكيد معلم هنرمان حتما ضروري بود قلم دزفولي باشد، خطوط كج و معوج نوشتيم، خنده برلبمان نقش مي بست و از همه اينها جالب تر آنكه از آن كلاس سي وچند نفري مان بعدها چند نفري خطاط مي شدند و در ميان هنرمندان اين رشته براي خودشان حرف هايي براي گفتن داشتند. اما حالادرست است در امر آموزش پيشرفتهاي شاياني شده و دردستگاههاي رايانه انواع و اقسام فونت هاي خطوط نستعليق وجود دارد ، اما باز اكثر افراد جامعه از داشتن خطي زيبا و ارزشمند محروم هستند و ...
    در باب هنر خوشنويسي حرف و حديث هاي بسياي نقل شده است . اما آنچه از اين حرفها و نوشته ها برمي آيد، اين است كه خوشنويسي ، يكي از هنرهاي بصري و تجسمي است كه در كنار هم چيدن خطوط با يكسري اسلوب و قواعد زيبا شناسانه به خلق يك اثر هنري كمك مي كند. اين هنر خوشنويسي خاص كشورهايي چون ايران نمي باشد ، بلكه در تمام فرهنگها ديده مي شود . هر چند در ميان ملل گوناگون هنر خوشنويسي يكي از هنرهاي مشرق زمين به حساب مي آيد و در اين ميان مللي چون ايرانيان براوج قله اين هنر هستند، اما هر ملتي سعي داشته كه در نوع خطوط خودش به اين هنر غنا ببخشد . اما همان طور كه گفتيم اين هنر در ميان ملل گوناگون اوج و فرودهاي خودش را دارد، في المثل در اروپا هر چند به اين هنر اهميت داده مي شد و به نوعي اين هنر، يك هنر مذهبي به حساب مي آمد و برخي كتيبه هاي رومي و نسخه هاي خطي انجيل با خطوط زيباي لاتين به نگارش در مي آمد، اما بايد توجه داشت كه هنر خوشنويسي در نزد عوام يك هنر فرعي به حساب مي آ مد. ولي از آن طرف در مشرق زمين اين هنر رشد فزاينده اي داشته است. به عنوان مثال خوشنويسي در نزد مردمان چين از كيفيت انتزاعي و تصويري خاصي برخوردار بوده است . از آن طرف هم در سرزمين آفتاب تابان ، يعني ژاپن اين هنر خطاطي با يكسري قواعد نقاشي همراه بوده و اين چنين بسياري افكار و انديشه هاي پنهان در خطوط تجلي مي يافته است.
    خط و خطاطي در ايران هم صاحب تاريخچه اي شنيدني است ، آن طور كه كه از قراين برمي آيد، اولين خط ايرانيان ، خط تصويري بوده كه بعدها تبديل به خط ميخي مي شود. سپس حروفي از سرزمين مصر و فنيقيه به اين ديار وار شد تا اينكه در عصر اشكانيان و بعد از آن در زمان ساسانيان خط پهلوي با خط حروف خيلي بزرگ ابداع شد . ولي از آنجا كه در اين عصر داشتن هنرهايي چون خواندن و نوشتن خاص اشراف و درباريان بود، پس اين هنر در نزد ايرانيان آن زمان رشد فزاينده اي نيافت.
    بي شك آغاز رشد هنر خوشنويسي در نزد ايرانيان به دوران بعد از اسلام برمي گردد، آن طور كه در قرون اوليه بعد از اسلام خط كوفي در نزد هنرمندان ايراني رواج بسياري يافت . اما اين خط كوفي كه ايرانيان با آن كتابت مي كردند، با ذوق و قريحه ايرانيان آميخته شد و ايرانيان سبك و شيوه هايي مخصوص به خود را در اين خط ابداع كردند. هر چند اين شيوه در ديگر بلاد طرفداراني پيدا كرد، اما در كشورهاي تحت نفوذ فرهنگي ايران ، چون افغانستان ، هند و آسياي ميانه رشد بالنده اي پيدا كرد. هر چند در اين دوره ايرانيان گرايش به خط ديگري تحت عنوان نسخ پيدا كردند و اين خط را ضمن به اوج رساندن در دوره ايلخانان با تذهيب كتب تكامل بخشيدند، اما به واقع مي توان گفت كه آغاز رشد و تعالي هنر خوشنويسي ايرانيان به عصر حكومت تيموريان برمي گردد و در اين دوره است كه هنرمندان بزرگي چون ميرعلي تبريزي با تركيب خط نسخ و تعليق ، خط جهاني و مشهور را ابداع مي كند كه نام پرآوازه نستعليق برآن نهادند و باز درهمين دوره است كه مشهورترين خطاط قرآن ، يعني “بايسنقر ميرزا” آيات الهي را با خط زيباي خودش به نگارش در مي آورد. البته در ادامه بايد يادآور شد كه هنرمندان ايراني از خطوطي چون نستعليق براي نگارش اشعار و از خطوطي چون ثلث و نسخ براي نگارش امور مذهبي چون كتابت قرآن، احاديث، روايات و همچنين كتيبه نويسي مساجد و مدارس مذهبي استفاده مي كردند.
    هر چند كه خط نستعليق خط خاص ايران زمين است ، اما بايد متذكر شد كه خط تعليق اولين خط ايراني است كه به شكل جامع و كامل عرضه شد، خطي كه در قرن هفتم هجري ابداع شد، در قرن هشتم به همت افرادي چون ميرعلي تبريزي به نستعليق تبديل شد. پس پرواضح است كه قرنهاي نهم تا يازدهم هجري را مي توان قرنهاي بسيار درخشان هنر خوشنويسي در ايران دانست. اما در اواسط قرن يازدهم سومين خط خالص ايراني يعني شكسته نستعليق ابداع شد، خطي كه بيشتر به خاطر تندنويسي و راحت نويسي پا به عرصه وجود گذاشت و خطاطان بزرگي چون درويش عبدالمجيد طالقاني آن را به اوج هنري خود رساندند، درست همان كاري كه در دوران شاه عباس صفوي، بزرگ مرد هنرمندي چون ميرعماد حسني ، خط نستعليق را به بالاترين رشد و بالندگي خود رسانيد.
    بي شك پس از اين دوره هاست كه خطوط فارسي ديگر آن پيشرفت و نوآوري هاي خود را ندارد. هر چند در اين ميان ، بخصوص در دوران قاجار با آمدن ابزار و آلات چاپ به ايران آن كاربرد اصلي خودش را از دست داد، اما آمدن خطوط چون سياه مشق در اين زمان به خط و خطاطي جلايي ديگر بخشيد و بعدها با بروز هنر خط به شكل خط نقاشي، خط ايراني وارد مرحله اي تازه شد كه اين روزها در اشكال گوناگون در نمايشگاه ها قابل مشاهده است و اين چنين چشم هر بيننده اي را نوازش مي دهد . به قول معروف تماشاي اين خطوط و لذت بردن از آن سهم همگان است و...
     همان طور كه در ابتداي بحث گفتيم اين روزها بسياري افراد از اينكه خط خوب و مناسبي ندارند به نوعي در رنج هستند و جالب آنكه بسيار اتفاق مي افتد ، فردي علي رغم داشتن تحصيلات عاليه، از داشتن خطي متناسب با تحصيلات خودش محروم است و از آنجا كه در بسياري موارد داشتن خط نشان دهنده شخصيت و ذوق هر كسي است ، بنابراين اغلب افراد به دنبال آن هستند تا خطي مناسب و متناسب با حالات و سطح سوادشان داشته باشند. البته در اين گيرودار داشتن خط خوب، عده اي هم با نيت خوب و خير يا گرفتن سود مادي دست به كار شده و موسساتي تحت عناوين آموزش خط تحريري با خودكار به راه انداخته اند ، حال اين امرتا چه حد موفق است، بحثي است كه درحوصله اين مقال نمي گنجد . اما چه خوب است ياد دادن خط خوب را از همان اوان كودكي به افراد آموزش دهيم، يعني اين كار بايد از مدارس آغاز شود و اين چنين دانش آموزان ضمن ياد گرفتن خط خوب و مناسب، نمره اي را هم در اين باب كسب كنند. اصلاچه خوب است برنامه و سيستمي را در گوشي هاي همراه ابداع كرد كه طبق آن پيامك ها به شكل خط نستعليق باشد و سرآخر چه خوب است به جاي آنكه از طريق برنامه ها و رسانه هاي گوناگون راجع به نرم افزارهاي خط نستعليق و نصب آن در رايانه ها براي سهولت نگارش صحبت كنيم ، نوشتن خط را به همگان آموزش دهيم تا اين هنر از طريق خود افراد بروز پيدا كند و سخن آخر اينكه خط يك هنر سراسر ذوق و احساس است . باعث آرامش روح مي شود و ضمن تعالي بخشيدن به اين هنر نيم نگاهي هم به اين بيت سنايي غزنوي داشته باشيم كه

 “زيزدان دان ، نه از اركان كه كوته ديدگي باشد       كه خطي كز خرد خيزد، تو آن را از بنان بيني”