سامانه مدیریت وبرنامه ریزی اوقات فراغت کودکان ونوجوانان

آموزش هنر تربیت معلم هنر

سه‌شنبه، ۱۰ مهر ۱۴۰۳

نمره دادن به اثر هنری دانش آموز:

طرحی برای ارزیابی مؤثر

 

کارول هنری-دانشگاه جورجیا

مترجم: بنفشه قاسمی آشنا

برآورد وارزیابی دو عامل بسیار مهم برای مدیران اجرایی سراسر کشور است. معلمان همه رشته ها در عمه مقاطع تحصیلی، باید عالیت های دانش آموزان را بسنجند در این میان، هنر نیز استثناء نیست. معلمان رشته های هنری تمایل دارند که ارزشیابی و نمره دادن را دو مقوله جدا از هم بدانند. ارزشیابی را، در سراسر جهان بخشی از فرایند آموزشی می دانند، در حالی که نمره دادن کاری است که در اصل نیازهای اجرایی را برآورده می سازد، برخی از هنرآموزان، به ویژه در مقطع ابتدایی، نمره های رقمی یا حروفی را توصیه نمی کنند، به رغم اینکه چپمن گوشزد می نماید که نمره باید با سیاست مدرسه هماهنگ باشد.

در گذشته های نه چندان دور، این گفته ی مربیان مبنی بر اینکه اثر هنری شخصی است و نمی توتن به ویژگی های آن نمره داد (جفرسون 1969)، نیز امری رایج بود. این باور، به همراه گستردگی منطقش هنرآموز را بدون هیچ راهنمایی برای نمره دادن، بدون درنظر گرفتن عقیده ی شخصی  اش، به حال خود می گذارد. به گفته های فیرینگ، میتون و و بروز یک هنر منطقی احتمالی را می توان به عنوان زمینه جدی برای آموزش در نظر گرفت، برداشتی از ارزیابی شخصی اثر هنری از سوی معلمین هنر است.

سنجش اثر هنر می تواند مانند شخصی بودن هنر به صورت یک فعالیت کاملا شخصی نمود یابد. یادسپاری اطلاعات مربوط به هنر و تاریخچه آن را می توان در آزمون سنجید، که به صورت غیر شخصی طراحی شده اند.اما دیگر جنبه های هنر، بیشتر با این شکل روبرویند. به عبارت دیگر آفرینش یک اثر هری را در باید به صورت یک تجربه ی شخصی، بررسی کرد. هنر بر مبنای باورها و احساسات افراد با آفرینش فرآیند هنری قرار دارد.

به راستی ذهنیت، یک ویژگی مطلوب و بنیادین هنر است که بیانی خلاق و متفاوت را ممکن می سازد. لانسینگ و ریچارد در (1981) درباره  این موضوع بحث کرده اند که این وجه شخصی هنر را می توان به دقت برای آثار هنری به کار برد. به عبارت دیگر ذهنیت در هنر را می توان با عینیت آن ارزیابی کرد. ارزیابی اثر هنر دانش آموز برای ارزشیابی به لحاظ ویژگی های خاص و قابل توجه مرتبط است. پس کاملا منطقی است که آثار هنری را بر اساس تخیل، محتوای احساسی ونیز میزان مهارت به دست آمده یا اصلاحات آموخته شده بررسی می کنیم. هنرآموز که آثار هنری به صورت کاملا شخصی می بیند و به ارزیابی آنها می پرداز، در امر ارزشیابی هنرجو، با مشکل روبرو خواهد شد.

معمولا هنرآموزان برای ارزیابی اثر هنر جویی مشکلی ندارند. این ارزیابی ها معمولا شکل احساسی به خود می گیرند، اما پس ارزیابی هنری می توان توضیحات کوتاهی را نیز مطرح کرد.این توصیه ها شاید جمله ای شبیه به این باشد «ترکیب رنگی مناسبی داشته ای اما باید از این به بعد روی کنتراست ها بیشتر کار کن». معمولا حرف الفبایی مورد نظر برای نمره دادن را یا پیش یا پس از نمره دادن می نویسند. در این مورد هنرآموز با مشکل روبرو می شود.

نمره دادن با حروف الفبا، به یک اثر ظاهراً شخصی، که تفاوتی ندارد چه در آن دقت اعمال شده باشد، برای برخی از هنرجویا نوعی داوری براساس      میگیرند، بلکه هنرجویان با نمرهAسلیقه شخصی و نه بر اساس اصول به حساب می آید این مسئله هم به ندرت برای هنرجویانی پیش می آید که نمره "

 و یا کمتر آن روبرویند.B  وc

به عبارت دیگر اغلب اوقات آن ها قادر به درک این مسئله نیستند، که چرا نمره ی آنان درست و منطقی نیست. هنر آموز باتجربه و مدبر باید یک نظام ارزیابی منطقی کاملا مشخص پدید آورد و همیشه نیز این نظام را بکار گیرد. نظام های بسیاری می توان ایجاد کرد و شرایط گوناگون منجر به پدیداری راهکارهای گوناگون می شوند. معمولا هنرآموزان در مقطع ابتدایی، اثر هنری دانش آموز را ارزشیابی می کنند، اما لزوماً به آن نمره نمی دهند. (باکوبایک 1985)  مدیران و دانش آموزان مدارس راهنمایی و متوسطه نیز از هنر آموزان، انتظار ندارند که در نمره دادن به آثار هنری، سلیقه ی شخصی خود را اعمال نماید. با این که نمره دادن با استفاده از حرف الفبا، امری رایج است، اما برخی محدودیت ها نیز در نمره دهی به این شکل وجود دارد که لزوم نمره دادن با ارقام را بیشتر می نمایاند.

استفاده از نمره های رقمی هم متداول است و هم برای به دست یابی، میانگین کل نمرات ونیز دست یابی به یک نمره واحد، برای هدف های گزارشی، امری کاملاً منطقی است. نمره دهی به صورت رقمی به یک اثر هنری، راهی برای ارزیابی آن محصول هنری است. هنرآموزان معمولاً معتقدند که راهکارهای کاملاً درست یا کاملاً نادرست در این زمینه وجود ندارد، بلکه نمره های متغیری وجود دارد که بر اساس داشتن یا نداشتن مجموعه ای از ویژگی ها، به کار گرفته می شوند. درک این حقیقت اساسی برای ایجاد یک نظام نمره دهی مؤثر، بسیار مهم است.

فرآیند نمره دهی باید کاملاً مشخص، بدون ابهام و با در نظر گرفتن ویژگی هایی باشد که باید سنجیده شوند. یکی از راه کارهای ممکن، این است که به هر یک از ویژگی ها، به طور جداگانه نمره دهیم و سپس با مجموع این نمرات به یک نمره نهایی دست یابیم. بسیاری از معلم ها در رشته های تحصیلی دیگر نیز از این روش برای نمره دادن بهره می گیرند. به عنوان نمونه، سؤالی تشریحی در آزمون ادبیات، شاید دارای بیست نمره باشد. (معلم باید این بیست نمره را به این شکل تقسیم بندی کند ").

1) 10 نمره برای محتوا، 2) 5 نمره برای سبک، 3) 5 نمره برای به کار گیری درست موارد دستور زبان.

معلم می تواند این تقسیم بندی نمرات را به دانش آموز نیز اعلا کند یا از آن چشم پوشی کند. اما این امری منطقی در یک نظام نمره دهی است.

البته نظام نمره دهی رقمی مشابهی را نیز می توان برای نمره دادن به یک اثر هنری به کار گرفت. می توان نمره  ای را برای تکمیل اثر هنری و نمره ای را نیز برای آن اثر ناتمام در نظر گرفت. آن گاه می توان نمره هایی را نیز به تک تک ویژگی ها ی اثر به طور جداگانه، اختصاص داد. به عنوان مثال یک هنرآموز، 70 نمره برای تکمیل اثر هنری در نظر می گیرد و 30 نمره باقی مانده را نیز برای تک تک ویژگی های اثر، تقسیم بندی می کند. این نظام در مواردی توصیه می شود که تجارب خلاق یا اصلی وجود دارند.

بیایید با هم به یکی از نظام های خاص نمره دهی نگاهی بیاندازیم و چگونگی عملکرد این نظام را مشاهده کنیم. یک کلاس آموزش هنر در آزمون طراحی خانه ای روستایی شرکت کرد و نمره نقاشی هنرجویان ب اساس طرح های آنان بود.

به هنرجویان گفته شده بود که برای کشیدن و ته رنگ ها، تنها می توانند از شیوه ی نقاشی با بهره گیری از یک رنگ مات استفاده کنند. البته به هنرآموزان نیز همچون هنرجویان توصیه هایی شده بود، از جمله اینکه هنر آموزان را تشویق کنند تا خود اثر هنریشان را به لحاظ ویژگی های خاص آن ارزشیابی کنند. آن گاه هنرآموز اثر کامل شده را ارزیابی می کرد. نخست، اگر اثر هنری به موقع تکمیل می شد و تحویل هنرآموز داده می شد،  هنرجو 70 نمره را به دست می آوردد. پس هنر جو فقط به خاطر تکمیل اثر خود، در واقع نمره ی قبولی را گرفته است.

پس از آن، نمرات بعدی را باید در نظر گرفت. در این قسمت، تأکید ب روی ترکیب بندی (کمپوزیسیون) و جزئیات طراحی اولیه و چگونگی بهره گیری از سایه ها و ته رنگ هاست، به این دو ویژگی می توان 10 نمره اختصاص داد که 5 نمره برای مهارت و 5 نمره برای ارشیابی اصالت آن است. می توان از روش ساده نیز برای این کار استفاده کرد. به این صورت که بای نمره دادن توضیحات کوتاهی نیز نوشت. در این روش باید نمره کل و ویژگی های مطلوب را در نظر گرفت. نمره های به دست آمده باید نمره حاصل از ویژگی های اصلی یک اثر باشد. مثال زیر، نمونه ای از این نظام نمره دهی است که با موفقیت در یک مدرسه راهنمایی اجرا شده است:

نقاشی مات

تکمیل (به موقع)                         70

جزئیات و ترکیب بندی طراحی         10

استفاده از سایه ها و ته رنگ ها        8 

مهارت                                    3 

اصالت                                    2

93

 

استفاده از این شیوه نشان داده است که این هنرجو نه تنها کار خود را به موقع تکمیل و تحویل داده است، بلکه اثر او دارای ترکیب بندی صحیح دربرگیرنده جزئیات بسیار خوب و قابل مشاهده نیز بوده است.  با تحلیل بیشتر مشخص می شود که هنرجو به اندازه کافی و به جا از سایه ها و تک رنگ ها استفاده کرده و آن ها باهم آمیخته است. مهارت او نیز به دلیل به کارگیری قلم مو های کوچکتر بیشتر نمایان شده است. نمره های دیگری را می توان به ترکیب ارزش های رنگی بیشتر و نقاشی هنرجو ( گربه روی لبه ی پنجره و لباس های روی بند رخت ) کاملاً واضح نیستند، اما به خاطر اصالت، نمراتی را به خود اختصاص می دهند. برای استفاده از این شیوه یا هر نظام نمره دهی دیگر باید نقش هنرجو را نیز درنظر گرفت تا از ایجاد این تصور اجتناب شود که هنرآموز در نمره دادن به اثر او، سلیقه شخصی اعمال نموده است. هنرجویان باید بلافاصله به علت نمره های خود پی ببرند. آن گاه در جهت برطرف ساختن نقاط ضعف و قوت بهبود کار خویش در ارزیابی دیگر بکوشد.

آموزش هنر یک نکته

سه باور نادرست درباره خلاقیت

همه با این موضوع موافقند که خلاقیت ویژگی مثبت است و برخورداری ار آن یک موهبت به شمار می رود. براساس داده های فرهنگ لغت، فرهنگ لغت توانایی آفرینش است و ویژگی های خود را از آفرینندگی بیانگری کسب می کند. این تعریف درست اما کمی کلی است. بیایید با هم به سه باور نادرست درباره خلاقیت بپردازیم.

1.خلاقیت موهبتی است که تنها گروهی خاص از افراد آن را در اختیار دارند. این باور پایه و اساس محکمی ندارد. همه ی انسان های طبیعی با این ویژگی متولد می شوند. خلاقیت را می توان ویژگی انحصاری نوع بشر دانست. نهاد هر یک از ما به هنگام تولد همچون صفحه ی پاکی است و ما دارای ویژگی های بالقوه ای برای تبدیل به موجوداتی خلاق هستیم. هر روز هر یک از ما به انتخاب هایی خلاقانه دست می زنیم. با کمی دقت در انتخاب های خود می توانیم به وجود خلاقیت در نهاد خود پی  ببریم. خلاقیت تنها به هنرمندان اختصاص نمی یابد.

2.خلاقیت مستلزم وجود استعداد است اگر از استعداد کافی برخوردار نیستید، خلاقیت را فراموش کنید.

استعداد را می توان توانایی طبیعی بشر یا مهارتی گسترش یافته توصیف کرد. توانایی طبیعی مشخصه ای فیزیکی است که به دست آوردهایی موفقیت آمیز می انجامد؛ مهارت ها می توان در سنین کودکی گسترش داد و با گذشت زمان بر دامنه آن افزود. هیچ عاملی نمی تواند فرد عادی را از گسترش دامنه مهارت های خلاق باز دارد. هنر دربر گیرنده توانایی ها است و این توانایی ها خود از تمرین و دانش که حاصل مطالعه است پدید می آیند. هنگامی که از مهارت و دانش کافی برخوردارید، می توانید به خلاقیت نیز دست یابید.

3.خلاقیت از کودکی آغا می شود، اگر پرورش خلاقیت خود را از کودکی آغاز نکرده اید فرصت را از دست داده اید.

این باور نیز نادرست است، متأسفانه موانع بسیاری در راه خلاقیت در دوران کودکی وجود دارد، از جمله این موارد می توان به مخالفت والدین با فعالیت های خلاقیت کودکانه و نیز شیوه های نادرست مدارس در نقد این فعالیت ها اشاره کرد. بدین ترتیب کودکان از انجام این فعالیت ها دلسرد می شوند و یا به اندازه دیگر فعالیت ها مبادرت می ورزند. البته محیط پرورش افراد با یکدیگر متفاوت است و بعضی افراد مجبورند برای جلب رضایت اطرافیان خود دست از هنر بکشند، من هنر جویی را می شناسم که در سن هفتاد سالگی نقاشی با آبرنگ را آغاز کرد. او علاقه زیادی به کارش داشت و به شدت برای دست یابی به اهداف خود می کوشید. گرچه شرایط جسمانی او چندان مساعد نبود  و همسرش را نیز به تازگی از دست داده بود، اما دست از تلاش بر نمی داشت. او هنوز در سن 91 سالگی به نقاشی مشغول است و هر سال نمایشگاهی برگزار می کند و تک تک نقاشی خود را نیز می فروشد.

می توان خلاقیت را یک انتخاب دانست. تصمیم شما دنیای شما و خود شما را می سازد. اگر برای دست یابی به هدف خود بکوشید، حتماً آن را به دست خواهید آورد. هیچ گاه برای آفرینش دیر نیست.

آموزش هنر يادداشت

آموزش موسيقي در ايران از ابتداي تاسيس مدرسه ي موسيقي نظام نظام تا كنون، تاريخ پر فرازو فرودي را پشت سر نهاده است. سرگذشت آموزش موسيقي در اين ديار به روشني معرف مجاهدت پيوسته ي دلسوخته گان اهل موسيقي در مواجه با چالشهاي طاقت سوز زمان بوده تا نهال نوپاي نظام آموزش موسيقي را با جان خود تناور سازد و سلامت آن را پاس دارد.

آموزش رسمي موسيقي  در ايران هنوز ناگفته هاي بسيار دارد و هنوز پست و بلند نامشكوف فراواني را در اقليم خود پنهان دارد.

چه آنگاه كه سنگ بناي اولين مركز رسمي موسيقي را در قالب مدرسه موسيقي نظام بنا نهادند و چه آن زمان كه عرصه را فراختر كردند تا جايي براي آموزش غيرنظامي نيز فراهم شود، و چه آن وقت كه سنت هاي موسيقي ايراني نيز سرانجام جايي براي عرضه خود يافتند، آموزش موسيقي در ايران زنده و پويا تداوم يافته و بارورتر شده است.

ميراث گرانقدري كه حاصل نزديك به 150 سال آموزش موسيقي در ايران است، حال پيش روي ماست تا با بهره گيري از آن موفقيت هاي پيشين خود را عمق بخشيم و ناكامي هاي خود را بازشناسيم و موانع را از ميان برداريم. سر آن داريم تا تاريخچه  آموزش موسيقي را زبان اساتيد و پيشكسوتاني كه خود از نقش آفرينان  اين عرصه بودند بشنويم، در اين شماره به سراغ يكي از مديران با تجارب ارزشمند ايشان در اين حروزه آشنا شويم.

تلاش داريم تا ازين پس، متناسب با موضوع ويژه هر شماره از نشريه «آموزش هنر»، پاي صحبت  اساتيد و پيشكسوتان آموزش هنر بنشينيم و سرگذشت آموزش هنر را با اتكا به خاطرات تلخ و شيرين  آنان روايت كنيم.